به گزارش تحریریه، «جوزف استیگلیتز» برنده جایزه نوبل اقتصاد اعتقاد دارد نیویورک سال گذشته با نوسان های زیادی مواجه بود، زیرا امیدها با آمارهای همه گیری و تغییرات سیاسی افزایش و کاهش می یافت. سال جدید تقریبا مشابه به نظر می رسد، با این تفاوت که در ماه نوامبر انتخابات میان دوره ای در ایالات متحده برگزار خواهد شد که ریسک زیادی به همراه ندارد. با توجه به وجود همه عدم قطعیت ها، انجام پیش بینی و اطمینان داشتن به قطعی بودن آن احمقانه خواهد بود.
برای شروع، کووید۱۹ هرچند ریشهکن نمی شود اما بالاخره کاهش می یابد. مردم به اندازه کافی در نقاط مختلف جهان واکسینه شده اند تا اکثر مردم این امکان را داشته باشند که بر ترسی که در دو سال گذشته آنان را با خود درگیر کرده بود، غلبه کنند. اگر چه این موضوع بخشی از انرژی محدود شده را آزاد می کند اما راهاندازی مجدد اقتصاد جهانی به همان سادگی تعطیل کردن آن نخواهد بود.
ما باید برای تغییرات بزرگ در الگوهای تولید و مصرف آماده باشیم: حجم تجارت الکترونیک به دلیل شیوع کرونا افزایش یافته و مردم علاقه کمتری به خرید حضوری در فروشگاه های خرده فروشی دارند. تقاضا برای املاک تجاری ممکن است کاهش یابد، در حالی که تقاضا در بخش های دیگر املاک ممکن است، افزایش یابد.
بازار کار در گذشته با اختلالاتی مواجه شده است و برخی از تغییرات ممکن است دائمی شوند. بسیاری از کارگران می پرسند که آیا شغل آنها و درآمدشان ارزش کار کردن را دارد یا خیر. چرا در چنین شرایط بدی با دستمزد کم این همه استرس را تحمل کنند؟ کمبود نیروی کار در ایالات متحده حتی پس از اتمام مزایای بیکاری افزایش یافته است. کارگران مطالبات بیشتری دارند و این ممکن است سرانجام پس از چهار دهه که سرمایه سهم بیشتری از اقتصاد را به خود اختصاص داده بود، موازنه قدرت را به سمت نیروی کار متمایل کند.
کمبودهای جدید در قیمت ها منعکس خواهد شد و عدم تقارن های تاسف باری در این اصلاحات قیمتی وجود خواهد داشت. افزایش قیمت ناشی از کمبود به طور نامتناسبی تاثیر بیشتری نسبت به کاهش قیمت ناشی از مازاد عرضه خواهد داشت زیرا احتمال تورم وجود دارد و دولتمردان به دلیل این تورم از طرف مردم سرزنش خواهند شد. در این شرایط، افزایش نرخ بهره بیش از آنکه تورم را کاهش دهد، بیکاری را افزایش می دهد و نگرانی بیشتری برای کارگران ایجاد می کند.
افزون بر آن، امکانات بیشتر و بهتر مهدکودک ها، زنان بیشتری را قادر می سازد تا به نیروی کار اضافه شوند. انجام اقدامات بیشتر برای کنترل کرونا، ترس از حضور در محل کار و مدارس را کاهش می دهد. همچنین بهبود روند سرمایه گذاری در زیرساخت ها، هزینه های جابجایی کالا و افراد را کاهش می دهد.
دو خطر در آینده
متاسفانه اما در جریان بهبودها دو ابر سیاه در افق ظاهر می شود. اولی سیاسی است: حزب جمهوری خواه ایالات متحده روح خود را به «دونالد ترامپ» فروخته است و تمام عقل و هر تعهدی را که زمانی در قبال دموکراسی داشت کنار گذاشته است. حزب جمهوریخواه با کنار گذاشتن احترام به حقیقت، پاسخگویی دموکراتیک و کثرت گرایی، خطری آشکار برای ایالات متحده و جهان به شمار می رود. احتیاط حکم میکند که سرمایهگذاران نااطمینانی اقتصادی جهانی ناشی از این پویایی سیاسی را در نظر داشته باشد.
ابر تاریک دوم ژئوپلیتیک است: چین و ایالات متحده در حال تشدید رقابت هستند. مطمئنا، درگیری امروز به طور قابل توجهی متفاوت از یک سال پیش به نظر می رسد، در دوره ترامپ، تصور می شد هر چیزی که به نفع چین باشد به ضرر آمریکا تمام می شود. در دولت کنونی تصمیم گیرندگان ایالات متحده همچنان بر رقابت اقتصادی و مسائل امنیت ملی در برابر چین متمرکز هستند. قابل توجه است که دولت بایدن هنوز تعرفه های دوران ترامپ را حذف نکرده است.
کارشناسان بر این باورند که ایالات متحده و چین از نظر اقتصادی بیش از حد به هم مرتبط هستند که نمیتوانند یک جنگ سرد واقعی به سبک قرن بیستم را راه بیندازند. همچنین معتقدند که گسست چین و آمریکا بسیار پرهزینه خواهد بود و فرصت ها را برای اقتصادهای دارای تخصص و مزیت نسبی محدود می کند.
سیاست هایی که اکنون انتخاب می کنیم پیامدهایی برای دهه های آینده خواهد داشت. ما ممکن است همه گیری پایان یافته باشد اما در سال ۲۰۲۲ باید به همان اندازه عاقلانه و سریع عمل کنیم تا استراتژی هایی را اتخاذ کنیم که ما را به آینده بهتری پس از همهگیری هدایت کند.
پایان/
نظر شما